- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه محرم
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه صفر
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه ربیع الأول
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه ربیع الثانی
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه جمادی الأول
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه جمادی الثانی
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه رجب
- سایت قرآنی تنـــــزیل
- سایت مقام معظم رهبری
- سایت آیت الله مکارم شیرازی
- سایت آیت الله نوری همدانی
- سایت آیت الله فاضل لنکرانی
- سایت آیت الله سیستانی
آغاز محرم و مناجات با سیدالشهدا علیه السلام
پشتم از بار گناهم بخدا خـم شده است اتصالم به کریمان چقدر کم شده است شـرف آدمـیـت ریـخـتـه در گـریـۀ تو آدم از گریه به تو بود که آدم شده است
: امتیاز
|
آغاز محرم و ورود اهل بیت به کربلا
رنگ سیاه و سرخی پرچم رسیده است شأن نـزول سـورۀ مـریم رسیده است شـال و لـبـاس مـشکـی ما را بیـاورید حی علی العزا که محـرم رسیده است درمـان درد مـا بخـدا با طبـیب نیست شکر خدا که دارو مرهم رسیده است فـطرس بیا وسینه زنان را نظاره کن ماه عـزا و نـوحه و مـاتم رسیده است هرکس به قدر ظرفیتش فیض میبرد زین رو گهی زیاد و گهی کم رسیده است دریای بخشش است و فقط رزق میدهد هرچه به ما رسیده از این یم رسیده است شـاهـی کـه آبـروی گـدا را نـمـیبـرد آوازهاش به گوش دو عالم رسیده است پیغـمبران برای غـمـش گریه کردهاند این گریهها ز حضرت آدم رسیده است مهمانمان بکن دو سه خط روضه، روضه خوان فصل نـزول بـارش نم نم رسیده است عـصر دهم صدای عـلـیکـن با لـفـرار ای وای از آتشی که به مخیم رسیده است بلـوا شده است در ته گـودال وای من آنجا عـقـیله با قـد خـم هم رسیده است هر چند وضع غارت او نامنـظم است رختش به هر قبیله منظـم رسیده است
: امتیاز
|
آغاز ماه محرم و مناجات اول مجلس
بوی اسپـنـد ز مـاتـم کـدههـا میآیـد بوی سیب از حرم خون خدا میآید همه جا پُر شده از زمزمۀ وای حسین مـاه جـانـبازی شـاه دو سـرا میآیـد کعبه گشته است سیه پوش حسین ابن علی بوی خون در وسط عرش خدا میآید وسط عرش شده روضه مظلوم به پا دم کـشـتـند حسیـن را ز سـما میآید چـقـدر پـیـرهـن مشـکـی مـاه مـاتـم بـه تـن نـوکــر اربــاب ولا مـیآیـد نوحۀ باز چه شور است روی پرچمها روی دیـوار حـسیـنـیـه نـما مـیآیـد روضه خوانها همه دارند گریز گودال بر سر خواهر او وای چهها میآید دم ای وای غـریبم چه شده ای مادر به زبـانـش وسـط دشت بـلا میآیـد وای از آن لحظه که در زیر سنان و نیزه ز هـمان حنـجـر ببریده صدا میآید
: امتیاز
|
آغاز محرم و مناجات با سیدالشهدا علیه السلام
در دل شوریدهام غمهای عـالم ریخته حال و روزم در غمت ای یار درهم ریخته ما برای گریهایم و از همان روز ازل چـنـتۀ ما را خـدا اندوه و ماتـم ریخته آن خدایی که شما را نور مطلق آفرید در سر ما شوری از ماه محرم ریخته در عزای آن سری که از بدن گشته جدا بین خیمه آنقدر در سینهها غـم ریخته از صدای آنکه پای نیزه گریه میکند روی دامان ملایک اشک نم نم ریخته
: امتیاز
|
آغاز محرم و ورود اهل بیت به کربلا
چگونه شکر بگویم؟ که زنده ماندم و دیدم رسیده نوبت گریه دمـیـده مـاه محـرم چگونه شکر بگویم؟ که زیر سایۀ پرچم کنار حضرت زهرا نشاندهاند مرا هم! برای لطف مدامت چگونه شکر بگویم؟ دوباره گرم گـلوی بریده است گـلویم! چگونه شکر بگویم که بنده نوکرتانم؟ همیشه طالب فیض عـظیمِ محضرتانم تـمـام سـال گـدای کـنـار مـعــبـرتـانـم غـلام لـطف لـطـیـفِ نـگـاه مـادرتـانم ستارههای هـدایت، مـوالـیان کـرامت! من و هراس قیامت، شما و لطف و عنایت شما... ولیّ خـدا، من شکستۀ غـمـتانم شما دلیلِ شفا، من مریض یک دمتانم شما نسـیم صفـا، من غـبار مـقـدمـتانم شما امـیـر وفـا، من اسیـر پـرچـمتـانم ز دست عشق شما که زدید شعله به جانم چرا غزل ننویسم؟ چرا ترانه نخوانم؟ درست مثـل قـنـاری، قـناریِ لـبـتـانـم شبـیـه مـاه، گرفـتـار خـلـوت شبـتـانـم همیشه مشتری روضههای پُر تـبـتانم چه میشود که ببـینـم شبی مقـرّبـتانم؟ همان که اول خلـقت اساسنـامه نوشته مرا به راه ولایت دریـده جامـه نوشته من و نگاه شما و پناه صحن و سراتان چگونه شکر کنم که شدم مدیحه سراتان؟ شکسته باد سری که زمین نخورده به پاتان فرشتههای خـدایی مقـیـم بزم عـزاتان به شوق بارش رحمت، غریق زمزمه هستم دخـیل بزم عـزای عزیز فـاطمه هستم عزای هستی عالم عزای عشق مجسّم! عزای کشتۀ تشنه عزای صاحب زمزم عزای یک سر بر نی عزای یک تن درهم بخوان که جان بسپارم ز داغ وارث آدم «سری به نیزه بلند است در برابر زینب خـدا کند که نـباشد سر بـرادر زینب»
: امتیاز
|
آغاز ماه محرم و مناجات با سیدالشهدا علیه السلام
بیتو زمین زمـیـنۀ خـرّم شدن نداشت نـسـل بـشـر لـیـاقـت آدم شدن نـداشت ای عشق کُل، که کل جهان جزء کُلِّ توست بیتو جهان شهامت عـالم شدن نداشت ای حُـرمـت قـبـیـلـۀ قـبـلـه، بـدون تـو بیت الحـرام، قـدر معـظّم شدن نداشت هـاجـر سلام بر لب شش مـاهۀ تو داد زمزم وگرنه جوشش زمزم شدن نداشت بیگریه بر غـمت به جمال جمیل حق چـشم کسی اجازۀ مَحـرم شدن نداشت این جوش خون توست وگرنه کسی دلِ آمــادۀ عــزای مـحــرّم شـدن نـداشـت حـرف شفاعـت تو اگر در میان نـبود صفهای روز حشر منظّم شدن نداشت
: امتیاز
|
آغاز ماه محرم و مناجات با سیدالشهدا علیه السلام
شکر خدا که لطفِ تو دست مرا گرفت مِهرت میان این دلِ ویـرانه جا گرفت امـروز نـه، کـه روز الـسـتُ بـربّـکـم با تو دلـم بـهـانـۀ کـرب و بـلا گـرفت آواز پر ز سوز کسی میرسد ز عرش مـاه مُـحـرم آمـده بـایـد عــزا گـرفـت ما فکـر میکـنـیم هـنـر کـردهایـم، نَـه روضه برای بیکـسی تـو خـدا گرفت از من سیـاه تر به خـدا نیست مانـدهام لطفـت چگونه دست من بیحـیا گرفت اعـجـاز مـیکـنـد بـه خــداونـدی خــدا شور غمت به سینۀ هر کس که پا گرفت پـس میتـوان ز دست غـلام سیـاه تـو در روضهها حوالۀ کرب و بلا گرفت یـاد تـمـام پـیـر غـلامـان به خـیـر بـاد سیـنـه زدن ز گـریـۀ آنان بـقـا گـرفت سر میزند به رسم وفا حضرت نگار گر هـیأتی ز یـادِ شهـیدان صفا گرفت امـشب برایِ روز دهـم گـریه میکـنم این روضه را چگونه توان بیصدا گرفت هـنگـام سر بـریـدن تو آسـمـان بُـریـد رفتی به روی نیزه به بالا هوا گرفت
: امتیاز
|
آغاز ماه محرم و مناجات اول مجلس
مَردم مُحرّم آمده نوحـوا علیٰ الحسین هنگـام مـاتـم آمده نوحوا علیٰ الحسین حالا که ماه سَـرورِ شیب الخضـیبها همزاد با غـم آمده نوحوا علیٰ الحسین از بَـطن عرش مادرِ خلقت سیاه پوش با قامتی خَم آمده، نوحوا علیٰ الحسین این چند روزه یکسره چاووش میزنند دَمّـام، به دَم آمده نوحـوا علیٰ الحسین هـمراه آسمان که ز چـشمان ابـرهاش بـارانِ نَم نَم آمـده نوحوا علیٰ الحسین اشک ذبیح حضرت حق، با ندای غیب از چاه زمزم آمده نوحوا علیٰ الحسین از ساحت مُقـــدّس “نوح الائمــّه” هـم فرمان به عالَم آمده: نوحوا علیٰ الحسین همـراه خـانـمی که به گـودال قـتـلگـاه با حال درهم آمده نوحوا علیٰ الحسین
: امتیاز
|
آغاز ماه محرم و مناجات با سیدالشهدا علیه السلام
دل شـکـسـتـۀ من را نـمـیخـری آقـا؟ شبی به کرب و بلایت نمیبری ما را؟ بده بـرات زیـارت به این گـدا اربـاب تو را به گریۀ شبهـای مـادرت زهـرا عزیز فاطمه رحمی نما بر این نوکـر بگـیـر دسـت مـرا ای امـام بـیهـمـتـا بگو حسین چه خاکی به سر بریزم من اگـر خــدای نـکـرده ولـم کـنـی مــولا مرا به حال خودم لحـظهای رها نکـن تو را قـسم به دو دستان حـضرت سقا صدای آمدنت میرسد دگـر بر گـوش شمـیم عـطر تن تو وزیـده در صحـرا دوبـاره بـوی محـرم گـرفـته این دنـیا دوباره بغـض عـظیمی نشسته بر دلها میا به کوفه حسین جان که کوفه نامرد است میا به کـوفه عـزیزم که میشوی تنها چرا که کـوفه برای تو نـقـشـهها دارد بـیا و کـوفه نـیـاور، تو زیـنب کـبری امان ز روز دهم، امان ز قحـطی آب امـان ز نـالۀ جانـسوز مـادرت زهـرا میا که اصغر شش ماههات شود پرپر جدا کنـند سرت را به ظهـر عـاشورا
: امتیاز
|
استقبال و ورود به ماه محرم (مدح و مناجات)
گفتم از آب بگویم لب من گفت حسین رفتم از گل بسرایم که چمن گفت حسین چه شده؟ موسم روضه است، ببین از داغش فاطمه باز زمین خورد، حسن گفت حسین زخم دل باز شد و باز مصیبت جوشید باز شد از دل هر روضه دهن گفت حسین از شهیدان حرم، وقت شهادت هر کس کشته شد دورتر از شهر و وطن گفت حسین نوکـری مُرد و غـسال همین که او را غسل داد و به تنش کرد کفن گفت حسین جای هر زخم که زینب ز تنش نیزه کشید به سخن آمد از آن پاره بدن گفت حسین عمه جای همه بـوسیـد گـلو را، آن جـا هر چه شلاق پذیرفت به تن گفت حسین
: امتیاز
|
استقبال و ورود به ماه محرم
باز چـشمان دو عـالم شده گـریان حسین سینۀ ارض و سما گـشته پریشان حسین باز بر گوش فلک روضۀ او می خوانند آتشی هست به دل از غم سوزان حسین پرچـم بزم عـزا، سینه زنی گـشته به پـا باز دنـیـا شده یکـسر هـمه از آن حسین بـاز عـالـم هـمگی بر سر خـوان کـرمند ریزه خوارند دو دنیا همه از خوان حسین دردمندان دو عالم همه در جوش و خروش همـگـی دربـه در دارو و درمان حسین روز محشر بخـدا بی سر و سامان نشود هر دلی را که بود بی سر و سامان حسین زیر این خـیمـۀ مـاتم ز خـدا می خواهیم دست ما را بـرسـانـیـد به دامـان حـسین خواهری گفت به صد ناله و افغان که مزن خیزران را تو دگر بر لب و دندان حسین
: امتیاز
|
استقبال و ورود به ماه محرم
از محـرم، حـرمی دور و برِ ماه کشید از دو چشم من و تو تا حرمش راه کشید در کویر من و تو روضه گرفت و آنگاه آب شیرین حیات از دل این چاه کشید روضه خواند و ره صد سالۀ ما یک شبه شد این همه فاصله را یک شب ِکوتاه کشید مجلس روضۀ خود را که مزیّن فرمود تا بهشتش همه را برد و به همراه کشید عده ای را به هوای حرمش مهمان کرد عـده ای را دم در خـادم درگـاه کـشیـد این بهشتی است که نهر و می و ساقی دارد این بهشتی است که ارباب به دلخواه کشید در محرم، حرمی دارم و دلخوش هستم که مرا گـریـه کن این حـرمِ ماه کشید گریۀ من به فـدای جگـر سوخـته اش که دلش آب شد از بس جگرش آه کشید
: امتیاز
|
آغاز ماه محرم، توسل به امام زمان
بی حـیـایی پیکـر دینِ مرا فـرسوده است غفلت از صاحب زمان بر درد من افزوده است از دل زهـرایـی آقـا خـجـالـت مـی کـشم آن قدر از معصیت کردن دلم آلوده است چون توسل می کنم مادر مرا هم می خرد بی توسل کردنم این توبه ها بیهوده است من دلم گرم همین بازار عشق و عاشقی است چون پیمبر بارها این جمله را فرموده است: هر کسی غافل شد از قرآن و راه اهل بیت راه را گم کرده و بی راهه را پیموده است جان فدای شاه عطشانی که از روز ازل وسعت رحمت میان روضه هایش بوده است در عـزایش هـر کسی انـدازۀ بال مگـس اشک ریزد، در قیامت راحت و آسوده است
: امتیاز
|
استقبال و ورود به ماه محرم
این بیرق و سیاهی ماتم مقدس است آب و هوای تکیه برایم مقدس است اشک برای تو بخدا ارث مادری ست این قطره های جاری شبنم مقدس است فرمـود امام صـادق علیه السلام که چون گریه کرد بر غمت آدم مقدس است در شش شبانه روز زمین آفریده شد شش گوشه ات برای خدا هم مقدس است تو انتـهـای دار و نـدار مـنی حسین دیدی چقدر دار و ندارم مقدس است در بین ماه های خـدا جـور دیگـری بر ما هلال ماه محـرم مقـدس است
: امتیاز
|
کاروان سیدالشهدا علیه السلام در راه کربلا
من کـیم یک بیـنوای ناشکـیب بیـقـرار روضههای پُـر نشیب مـیرود تا کـربـلای عـاشـقـی کاروانی خسته آرام و غـریب در میان قـافـله خـوبـان عـشق کـاروان سـالار آقـائی نجـیـب هر کسی مشغول با ذکری جمیل بـر لـب بـانـو نـوای یا مُجـیب با پـریـشـانـی میـان محـمـلـش زمزمه دارد که یا نعم الحبیب دست بـالا میبـرد بنـتالهُـدیٰ وه که دارد واقعاً حالی عجیب بـا دل تـبـدارِ بـیبـی مـیکـنـد یک نگـاه دلبـرش کـار طـبیب بغض میگیرد گلویش را ولی باز میگـوید که یا نعـمالحبیب نغمهای از هـاتفی آید به گوش میرود این کاروان و عن قریب مـرگ مـیآیـد به دیـدار هـمـه از علیاصغـر گرفته تا حبیب دم گرفته حضرت روحالقُدُس میرود عینی به بالای صلیب قدسیان در حیرت از امر خـدا وای این آقا شود خَدُ التَّریب؟! این همان مـاه زمینیِ خـداست شُهرتش در آسمان شَیبُ الخَضیب نام او پـیچیده چون در آسـمان پر شد عرشِ کبریا از عطر سیب
: امتیاز
|
استقبال و ورود به ماه محرم
عاشقانت میفروشند عیش را، غم میخرند دل به پاى روضه میریزند ماتم میخرند باز هم شیـر حلال مـادران تاثـیـر کرد بچـهها دارند از بـازار پـرچـم میخـرند مثل خار وخس در این سیل به راه افتاده ایم باز درهـم آمـدیـم و باز درهـم میخـرند ماه ها در یک طرف ماه محرم یک طرف بـیـشـتـر از مـاههـا مـاه مـحـرم میخرند اشک ما اینجا فقط این قدر قـیمت یافته ورنه جاى دیگرى عرضه کنى کم میخرند تا تـو را داریـم ما؛ داراتـرین عـالـمـیـم بچههـاى ما در این خـانه حاتـم میخرند این طرف گریان شدیم و آن طرف آباد شد اشک کالایى ست که در هر دو عالم میخرند گریه بر مظلوم تکویناً تقرّب آور است در حـسیـنیه مرا؛حتى نخواهم؛ میخرند مطمئنا روضهاى یا گریهاى در کار هست هر کجا عصیانى از فرزند آدم میخرند عدهاى دم میدهند و عدهاى دم میزنند پنج تن هم این وسط دارند از دم میخرند گریه کن زهراست؛ما تنها سیاهى لشگریم باز با این حال شکل گریه را هم میخرند اولیـن گـریه کن مـسلـم رسـول الله بود گریه بر دنـدان مـسلم را مُسلَّـم میخرند
: امتیاز
|
استقبال و ورود به ماه محرم
مـاه عــزا آمــد دل عــالـم گـرفــتـه زهــرا بُــنـَیَّ یـا بُــنـَیَّ دم گــرفـتـه هرکس به هرنحوی عزادار شما هست حتی خدا درعرش خود ماتم گرفته کوچه به کوچه تا ابد شرمندۀ توست در مُلک ری هر خانه رنگ غم گرفته دیـدم که از عشق شما حتی گنهکار رفـته برای روضهات پرچـم گرفته راه نـجـات ما گـنـه کـاران شمائـید با گـریـه بر تـو، تـوبـۀ آدم گـرفـته حتما پشیمان میشود در روز محشر لطف تو را هرکس که دست کم گرفته شاهان عالم ریزه خواران تو هستند دست گـدایی سوی تو حـاتـم گرفته بالا سرت هرکس که آمد دست پُر رفت این "پیرهن"، آن دیگری "خاتم" گرفته برخیز دور خیمۀ زینب شلوغ است دور و برش را چند نامحـرم گرفته اهـل و عـیالـت بعد تو آقـا اسیـرنـد برخیـز تا در خـیمهها آتش نگـیرند
: امتیاز
|
استقبال و ورود به ماه محرم
چـشم اگر امـسال را هـم آبـروداری کند گریه میخواهد مرا از هرچه خود عاری کند هر کسی اینجا هنر کرده است با اشک آمده است کاش پلک از این هنرها پرده برداری کند بین دل بـا داغ او عـقـد اخـوّت بـستـهاند در ازل، آری خدا این خطبه را جاری کند نوحه خوان در روضه میخواند به استمداد اشک بانگ "هل من ناصر"است این، کیست تا یاری کند؟ میروم تا کربلا، آنجا که مردی آمده است پای عهـدش تا نفـس دارد وفـاداری کند رود میافتد به پایش تا به هر قیمت شده قطرهای از خویش را در جان او جاری کند آب اگر مهریۀ زهراست پس هر طور هست بـاید از مهـریـۀ زهـرا نـگـهـداری کـنـد بیشتر از ضربت شمشیر، یک سوراخ مشک می تواند زخم را بر پیکـرش کاری کند میروم قدری جلو، آنجا که یک سر روی نی بی محابا قد علم کرده است سرداری کند آنکه تعـلیم تکـلـم کرد بر عـیسای طفـل میتواند پس سر بر نـیـزه را قـاری کند باز میآیم به خود، آنجا که در من یک نفر گوشهای کز کرده، میخواهد فقط زاری کند چشم کارش گریه در سوگ حسین بن علی است کور بادا چشم اگر از گریه خودداری کند
: امتیاز
|
استقبال و ورود به ماه محرم
مـاهِ محـرّم است و عـزادارتـان شـدیم با اشک و آه، گـرمیِ بـازارتـان شدیم ای تربـتـت شِـفـا و شفاعت! تـفـقـّدی! حرف از طبیب شد، همه بیمارتان شدیم با پـرچـمِ محَـبّت و، سربـنـدِ یا حسین: ما دسته دسته، دستِ علمـدارتان شدیم بر دار اگـر رود سرِ ما، برعـلی قـسم مـاتِ زبــانِ مـیــثـمِ تــمّـارتـان شـدیـم پیچیده طبعِ او، به سر و دست و قلبمان اینگونه، ریزه خوار و گرفتارتان شدیم خلقِ اثر، به جوهرِ خونت میسّر است ما رهـروانِ مکـتبِ مخـتـارتـان شدیم مجـنـونِ نـوکـری، درِ این خانه آمدیم پیـوستـه وام دار و بـدهکـارتـان شدیم هَل مِن مُعین وناصرِ آن روز: روضهام ما خـاکِ پـایِ هیـئتِ انصارتان شـدیم از جان و تن گذشته و محزون وغصّه دار: در انـتــظـارِ آمــدنِ یــارتــان شــدیــم
: امتیاز
|
استقبال و ورود به ماه محرم
با گـریهام عزای تو تکـریم میکـنم دارو ندار خود به تو تسلیـم میکنم خالص ترین عصارۀ جان را شبیه اشک بر روی دست دل به تو تقدیم میکنم یک سـال تا به مـاه محـرم رسـانیم هر صبحـدم نگـاه به تـقـویم میکنم با بوسهای ز خـاک در هر حـسینیه بر پیـشگـاه فـاطـمه تعـظیـم میکنم هر تکیۀ عزای تو بیت الحرام ماست بر خویش هر چه غیر تو تحریم میکنم از کودکی تـمـام پس انـداز سال را با سـفـرۀ عـزای تو تـقـدیـم میکـنم در هیـئت تو با تـن احـرام بـستـهام یـاد شـکـوه مسجـد تـنـعـیـم میکـنم با ذکر یا حسین که توحید مطلق است حبل المتـین عشق تو، تحکیم میکنم هر بار با سلام به تو آب میخورم غوغای تـشنگـیِّ تو تفـهـیـم میکنم گـفـتا رقیه با دهن ضربه خوردهام لبهای خـیـزران زده تکـریم میکنم
: امتیاز
|
استقبال و ورود به ماه محرم
آمـد مـحـرّم نـبـض عـالـم ایـسـتـاده از حـرکـتش حتّی زمین هم ایستاده ما پیرو دستور«فابک للحسین» یم بـر آفــتـاب دیــده شـبــنـم ایـسـتـاده وقـتی که پا در این حسیـنـیّه نهـادم بـر تو سـلام از دور دادم ایـسـتـاده جاروکش فرش عزایت جبرئیل است فرشی که رویش عرش اعظم ایستاده دم: یا حسین و بازدم: جانم حسین است نـامـت مـیـان نـوحـه و دم ایـستـاده پیش خدا روز قیامت سـربلند است هر کس که پـای تو مصمّـم ایستاده بایـد یـزیدی های این امّـت بـدانند! که شـیـعـه در خـط مـقـدّم ایـستـاده وَالله که از هرعذابی در امان است سیـنـه زنی که زیـر پرچـم ایـستاده از بس أنا العطشان تو خورده به گوشش از جوشش خود چاه زمـزم ایستاده ده روز دیگر خواهری در بین گودال پـهـلـوی جــسـم نـامـنـظـّم ایـستـاده
: امتیاز
|